عشق همیشگی من پری ناز و پارسا

پری ناز و جا موندش توی ماشین

1391/10/27 23:54
نویسنده : شیوا
613 بازدید
اشتراک گذاری

یه روز پری ناز با باباش رفتن که ماشین رو بشورن بعد از این که ماشین رو شستن  پری ناز رفت توی ماشین چون سردش شده بود و خسته هم بود

خلاصه بابایی یادش میره پری ناز توی ماشینه چادر ماشین رو می کشه و با دوستاش شروع به صحبت می کنه

پری نازم توی ماشین تاریک نشسته بود و چراغ داخل ماشین رو روشن خاموش می کرد قفل در را باز و بسته می کرد و گریه می کرد تا باباش بفهمه که اون کجاست و پیداش کنه

ولی بابا گرم صحبت بود و اصلا حواسش نبود که پری ناز کجاست  

یه دفعه ای دوست پری ناز مهدیس صدای گریه ی پری ناز رو از تو ماشین شنید و به بابایی گفت

قیافه پری ناز دیدن داشت واقعا

کلی خندیدیم پری ناز خودشو برای بابایی لوس کرده بود می گفت بابا منو بغل کن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مژده مامی آنیتا
7 بهمن 91 10:55
از دست این باباها!
نگین مامان رادین
16 اسفند 91 14:11
الاهی ای جونم فدای دخمل گلم بشم، ای داد از دست این باباها
مامانی درسا
10 فروردین 92 2:02
شیوا جون و پری ناز و پارسا گلی
خداوندا دوستانی دارم که در اعماق قلبم جاى دارند؛ آنان شایسته محبتند و یادشان مایه ى آرامش جان، در این ایام آغازین سال جدید عزت و غرور شان التیام و اعتلا و سلامت و شاد بدارشان.
سال نو مبارک


ممنون سال نو شما هم مبارک
خاله بهناز ِ مهدی
6 خرداد 92 1:31
چه حالی میده آدم خودشو واسه باباش لوس کنه. مگه نه پریناز؟!!!
پیش من و مهدی هم بیاین.


ممنون عزیزم