عشق همیشگی من پری ناز و پارسا

فرزند عزیزم

1391/2/10 14:52
نویسنده : شیوا
622 بازدید
اشتراک گذاری

فرزند عزیزم: آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی، اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف

 

 کردم ویا نتوانستم لباسهایم را بپوشم اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده بود صبور

 باش و درکم کن به یادت بیاور وقتی تو کوچک بودی مجبور می شدم روزی چند بار لباسهایت را عوض

 کنم برای خواباندنت مجبور می شدم چقدر تو را راه ببرم تا خواب ناز به چشمانت بیاید

برای سرگرمی تو بارها و بارها داستانی را برایت تعریف می کردم  و دفعه بعد دوباره و دوباره داستان های جدید ازم می خواستی...

وقتی سوالات خنده داری از دنیای مدرن امروز می کنم به من نخند وبا تمسخر به من ننگر وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه

 ام یاری نمیکند،فرصت بده و عصبانی نشو وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند،دستانت را به من

 بده...همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی.... 

 یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم کمک کن تا با

نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)