عشق همیشگی من پری ناز و پارسا

پارسا و بستری شدن در بیمارستان

1391/2/3 15:48
نویسنده : شیوا
1,781 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امروز می خوام از یه روز سخت زمستون بنویسم

روز اول اسفند ماه بود اون شب پارسا جون اصلا آروم و قرار نداشت و مرتب جیغ می کشید و بالا می اورد 

خیلی سخته وقتی نور چشم آدم جلوی چشاش ناله می کنه و هیچ چیزم تو شکمش نمی مونه 

به دکترش زنگ زدم گفت سریع ببرش بیمارستان کودکان تهران و بستریش کن چون آب بدنش خیلی کم شده 

خیلی سخت بود که خودمو راضی کنم بچمو بستری کنم به هر زحمتی بود  پذیرفتم و چه روزای سختی رو با پارسا توی بیمارستان گذزوندیم 

خدا قسمت گرگ بیابونم نکنه

پارسا در برابر سرم مقاومت می کرد و اونو می کشید 

بعد اومدن جلادانه به جون بچم افتادن تا رگشو پیدا کنن نیم ساعت تموم گشتن و بچمو عذاب دادن تا رگشو پیدا کردن 

خیلی سخته یاد اوری اون روزا هم برام سختخ پسرم یه هفته بستری شد 

دخترم هم کمی مریض شده بود خدا رو شکر زود خوب شد 

خدایا همه بچه ها رو زیر سایه ی پدر و مادرشون صحیح و سالم نگه دار 

الهی آمین

بچم به قدری بی حال بود که توان نگاه کردن هم نداشت

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامانی درسا
4 اردیبهشت 91 1:14
ای جانم پارسایی خاله . عزیزم خداروشکر که حالا خوب خوبی نه . عزیزم ایشالا همیشه شاد و سالم باشی گل من
مامانی درسا
4 اردیبهشت 91 1:15
پری گلی خاله خوشحالم زود برگشنین ایشالا دیگه مریض نشین سالم سالم سالم باشین عزیزم .